گردشگری در جهان به همراه آغاز مدرنيته شکل گرفت.مدرنيته اشكال مختلف زندگي را تنها بر پايه قابليتهاي آنها در توليد منافعي كه توسط افراد مصرف ميشوند، مورد ارزيابي قرار داده و با مفاهيمي همچون همواره به پيش رفتن و كنار گذاردن كهنه نگرش تازه انسان را به جهان و به خويش سبب گرديد و بدين گونه با پيدايش بعد تازهاي از دگرگوني دائمي، انهدام رسوم و فرهنگ سنتي را در صحنهي زندگي اجتماعي رقم زد .
تفكيك ميان كار و اوقات فراغت يكي از اين دگرگونيها ميباشد كه در آن كار در قالب ضرورت و گردشگري در قالب اوقات فراغت، كه دمي آسودن از كار را براي تجديد قوا فراهم ميآورد، قرار ميگيرد. اوقات فراغت به عنوان زماني از بيداري انسان، كه فرد بتواند آن را به ميل و دلخواه خود بدون هيچ گونه الزامي بگذارند، در مدرنيته مابين تمايز خانه و كار صورت رسمي به خود گرفت. اوقات فراغت به عنوان يك مفهوم جديد نمايانگر گذار از كار در مفهوم سنتياش بود كه با توسعه نوآوريهاي تكنولوژيكي و مديريتي، با افزايش مصرف در جهان بوروكراتيك؛ عقلگرا و افسونزدايي شده، اين فرصت را مهيا كرد ـ كه هر چند كوتاه ـ انسان از اجبارها و محدوديتهاي نظم اجتماعي مدرن رها شود.
اين رهايي با فشار ناشي از انقباض اجتماعي حاصل از روند مدرنيته، گذران اوقات فراغت را در قالب گردشگري تسهيل نمود و انسان مدرن فارغ از عمق فرهنگي نهفته در اوقات فراغت به عنوان گردشگر تنها رهايي از وظايف مدرن را دنبال نمود. جريان گردشگري شكل گرفته در اين چارچوب نيز، انسان مدرن را با انگيزه تفريح در روند بازساخت شده سرمايهداري، به جستجوي محيطهاي گوناگون براي تمايز از محيط كار و تفريح واداشت. انسان در اين رابطه توانست كه نياز به تفريح و استراحت و آرامش و دور شدن از گرفتاريهاي زندگي مدرن را كه يك مسأله عميق اجتماعي ـ فرهنگي دوران عصر مدرن است را به صورت سطحي حل كند. خود همين امر به علت مسائل سرمايهداري و تكنولوژيكي در يك حالت تضاد با تبارهاي دروني قرار داد. كار و تلاش بيشتر، خستگي و تحمل فشارهاي روحي رواني بيشتر براي داشتن پسانداز براي رفتن به مسافرت و گردش براي استراحت. هر چه زندگي ماشينيتر و تكنولوژي زدهتر ميگردد، اين مسأله تضاد بين كار و استراحت(لااقل براي توده مردم) بيشتر ميگردد(پاپلی يزدی و سقايی, 1382 , 30و31).
سرمايهداري در مدرنيته اوليه[1] در پويش سرمايهداري تجاري، نخستين انباشت سرمايه را در سده هفده و هجدهم در اروپا تجربه كرد. اين انباشت همراه با انقلاب راهها در فاصله زماني 1745 تا 1760 و تنزل قيمتهاي حملونقل اولين جلوههاي گردشگري مدرن را در چارچوب سفرهاي آموزشي[2] در اروپا شكل داد (همان منبع,32).در اين ميان گردشگري در رابطه مستقيم با توانمندي مالي در چارچوب تورهاي خاصي شكل مي گرفت كه به سفرهاي آموزشي (G.T) معرف بودند.سفرهاي آموزشي اولين جلوههاي گردشگري مدرن را در در اروپا شكل داد. بيشتر اعضاي اين سفرهاي آموزشي براي كسب دانش و تجربه هاي جديد به مسافرت مي رفتند.معمولاً اين افراد از طبقات بالاي اجتماع بودند كه براي كسب دانش و فرهنگ مسافرت مي كردند.اصولاً پسران خانواده هاي مرفه براي ديدن آثار باستاني ، مطالعه و نيز فراگيري علوم معماري و تاريخ به كشور خاصي اعزام مي شدند.سفرهاي اموزشي يك راهنماي سفر داشت كه در سال 1778 ميلادي توسط توماس نوگنت تهيه شد و پرفروش ترين كتاب معرفي گرديد(واي.گي،29،1382).
اما در مدرنيته عليا پايه و اساس گردشگري دسته جمعي امروزي به وجود آمد.در اين دوره تغييرات اقتصادي و اجتماعي عميقي به وجود آمد كه از آن جمله مهاجرت كارگران كشاورز از مناطق روستايي و روي آوردن آنها به شهرنشيني بود .انقلاب صنعتي قدرت بخار را كه در قطارها و كشتي ها مورد استفاده قرار مي گرفت ، معرفي كرد.تغييرات اجتماعي ، موجب تغيير مشاغل و گسترش طبقه مياني اجتماع گرديد و اين طبقه توان بيشتري يافت تا بيشتر به تفريح و مسافرت برود ؛ در نتيجه افزايش تقاضا براي مسافرت باعث شد كه مسافرت هاي تخصصي طبقه مرفه تورهاي آموزشي شكل تازه اي به خود بگيرد(همان منبع) .
انقلاب صنعتي با پيش زمينه هاي فراهم آمده از انباشت سرمايه و دانش از نيمه دوم قرن هيجدهم در انگلستان آغاز گرديد كه روند رو به شتاب ان از سال 1780 سرعت زيادي يافت و اثرات بسياري ير جاي نهاد(پالمر،4،1357).انگلستان از آنجا كه داراي كارگاههاي توليدي بسياري بود ، توانست بازارهاي گسترده اي را براي توليدات خود به دست آورد و سود بسياري را كسب نمايد.اين سود در تكميل صنايع كارگاهي به كار گرفته شد و سبب جايگزيني كارخانه به جاي كارگاه و استفاده از صنايع ماشيني به جاي صنايع دستي گرديد اين خود با سمت و سوي ويژه اقتصادي گذار از انقلاب تجاري را به انقلاب صنعتي سبب شد(لطفي،298،1381).نخستين نمايشگاه صنعتي دنيا در 1851 ميلادي در بريتانيا (فوگل،914،1380) ، نشان از آن داشت كه انقلاب صنعتي در انگلستان به بالاترين درجه رشد در زمان خود رسيده است.از اين زمان به بعد بود كه انقلاب صنعتي در گسترش خود به ديگر نواحي اروپا روندي شتابان يافت.در اين ميان تكميل انقلاب صنعتي در دومين جهش صنعتي شدن مابين سالهاي 1914 ـ 1871 رخ دادكه از آن به عصر ترقي ياد مي شود(فوگل،1018،1380).نوآوري هاي تكنولوژيكي در روندي از انقلاب صنعتي در مدرنيته عليا نقش با اهميتي را در همه گير شدن جريان گردشگري ايفا نمود. مهمترين اين نوآوري ها ، تكنولوژي راه آهن بود. هرچند نبايد نقش كشتي هاي بخار را نيز در اين امر ناديده گرفت.بعد از اختراع ماشين بخار به وسيله جيمز وات در سال 1769 ، از اين ماشين در فنآوري هاي مختلفي استفاده گرديد.
روند توسعه گردشگري در چارچوب اقتصاد سرمايهداري با افزايش نوآوريهاي تكنولوژيكي و مديريتي همراه با سير تحول اجتماعي ناشي از آنها، در ميل به مصرف اوقات فراغت بيشتر در مدرنيته متأخر[3] ابعاد ديگري به خود گرفت. توليد انبوه كه در اين دوره در چارچوب فورديسم[4] شكل گرفت، نشان از يك روند دگرگون كننده داشت. در اين شيوه، توليد انبوه كالا به يك هنجار بدل شد و توليد استاندارد شده، توليد محصول با استفاده از فرآيندهاي گروهي (سيستم خط توليد انبوه)، توليد به مقدار بسيار زياد و بهرهگيري از الگوي يكسان (يخچال، لباسشويي، تلويزيون و غيره) در عرصههايي مانند مهندسي، كالاهاي الكترونيكي و اتومبيل يك مشخصه بارز به حساب ميآمد. كارخانجات توليدي به طور معمول در مقياسهاي بزرگ اندازه ايجاد شد. در بالاترين سطح كارخانه فورد در ديترويت چهل هزار كارگر را در يك مجموعه عظيم گرد آورده بود و از آنجا كه توليد انبوه كم هزينه، به اقتصادهايي با مقياس كلان نياز داشت، دارا بودن صدها يا هزاران كارگر امري عادي بود. تسري توليد انبوه به تمامي سطوح اقتصاد سرمايهداري، گردشگري را نيز در برگرفت. گردشگري در اين ميان با كسب ويژگيهاي سرمايهداري در چرخه توليد ـ مصرف، نه به عنوان سفري براي تجربه گردشگري، كه «خود» كار محسوب گرديد. اين «خود» به شكلگيري گردشگري انبوه فرصت داد كه در آن گردشگري به عنوان محصولي بستهبندي شده و استاندارد به عنوان دو هفته تعطيلات در سال و در كنار دريا ارائه گردد (Meethan, 2001, 69).
سواحل در گردشگري انبوه از اهميت بالايي برخوردار بودند و گردشگران به وسيله تورهاي گردشگري به صورت دستهجمعي به مناطق ساحلي روي ميآورند و امتداد آرامش در خانه را در اين مكانها جستجو ميكردند. «به عنوان مثال سواحل درياي مديترانه نمونه خوبي براي گردشگري انبوه است. به گونهاي كه رشد سفر به اين سواحل از كشورهاي اروپايي بعد از جنگ جهاني افزايش چشمگيري يافت (سلطاني، 1374، 96)». آنچه فرآيند گردشگري انبوه را در اين سفرها رقم ميزد، دلبستگي به چهار «s» معروف بود كه در دريا، خورشيد، ماسه و سكس[5] خلاصه ميشد. از اين رو گردشگران انبوه به دنبال يافتن آرامش در جستجوي مناطقي بودند كه از اهميت چنداني برخوردار نبوده، اما به دليل واقع شدن در كنار دريا و يا موقعيت خورشيدگير انتخاب ميشدند. اين گردشگران از نظر فرهنگي خود را بالاتر از ميزبانانشان دانسته و به همين دليل احتياج به آشپزي و امكانات مربوط به محيط خود را در خارج از كشور خود داشتند. آنان هر چند به دنبال آرامش بودند ولي معمولاً باعث به وجود آوردن تأثيرات مخرب بسياري براي ميزبانان خود ميشدند.بطور كلي گردشگري انبوه نشان دهنده مصرف چشمگير اوقات فراغت در مكانهاي استاندارد شده بود، كه با افزايش بهرهبري از فضاهاي گردشگريـ بخصوص در سواحل ـ حداكثر باز خور منفي را ايجاد مينمود( پاپلی يزدی و سقايی,40,1382).
در اين ميان گردشگري در عصر حاضر نه به عنوان يک مسافرت ، سياحت ، تفنن و ... بلکه به يک فعاليت عظيم اقتصادي بدل گشته است به طوري که درسال 2000 تعدادکل گردشگران در دنيا ، بالغ بر 702 ميليون نفر بوده که از طريق مسافرت اين تعداد نفر به نقاط مختلف جهان حدود 621 ميليارد دلار وارد چرخه اقتصادي جهان گرديده است . پيش بيني ها حاکي از آن است که تا سال 2010 ميلادي اين صنعت به مبلغ غير قابل باور 15 تريليون دلار در سال دست خواهد يافت( جدول 1 ).آنچه در اين مقوله از اهميت اساسي برخوردار است ، آن است که گردشگري با تمامي انواع و اشکالش در حال تبديل به فعاليت اقتصادي پيشتاز جهان در ربع اول قرن 21 و مهم ترين وسودآورترين تجارت جهان است .
گردشگری در جهان به همراه آغاز مدرنيته شکل گرفت.مدرنيته اشكال مختلف زندگي را تنها بر پايه قابليتهاي آنها در توليد منافعي كه توسط افراد مصرف ميشوند، مورد ارزيابي قرار داده و با مفاهيمي همچون همواره به پيش رفتن و كنار گذاردن كهنه نگرش تازه انسان را به جهان و به خويش سبب گرديد و بدين گونه با پيدايش بعد تازهاي از دگرگوني دائمي، انهدام رسوم و فرهنگ سنتي را در صحنهي زندگي اجتماعي رقم زد .
تفكيك ميان كار و اوقات فراغت يكي از اين دگرگونيها ميباشد كه در آن كار در قالب ضرورت و گردشگري در قالب اوقات فراغت، كه دمي آسودن از كار را براي تجديد قوا فراهم ميآورد، قرار ميگيرد. اوقات فراغت به عنوان زماني از بيداري انسان، كه فرد بتواند آن را به ميل و دلخواه خود بدون هيچ گونه الزامي بگذارند، در مدرنيته مابين تمايز خانه و كار صورت رسمي به خود گرفت. اوقات فراغت به عنوان يك مفهوم جديد نمايانگر گذار از كار در مفهوم سنتياش بود كه با توسعه نوآوريهاي تكنولوژيكي و مديريتي، با افزايش مصرف در جهان بوروكراتيك؛ عقلگرا و افسونزدايي شده، اين فرصت را مهيا كرد ـ كه هر چند كوتاه ـ انسان از اجبارها و محدوديتهاي نظم اجتماعي مدرن رها شود.
اين رهايي با فشار ناشي از انقباض اجتماعي حاصل از روند مدرنيته، گذران اوقات فراغت را در قالب گردشگري تسهيل نمود و انسان مدرن فارغ از عمق فرهنگي نهفته در اوقات فراغت به عنوان گردشگر تنها رهايي از وظايف مدرن را دنبال نمود. جريان گردشگري شكل گرفته در اين چارچوب نيز، انسان مدرن را با انگيزه تفريح در روند بازساخت شده سرمايهداري، به جستجوي محيطهاي گوناگون براي تمايز از محيط كار و تفريح واداشت. انسان در اين رابطه توانست كه نياز به تفريح و استراحت و آرامش و دور شدن از گرفتاريهاي زندگي مدرن را كه يك مسأله عميق اجتماعي ـ فرهنگي دوران عصر مدرن است را به صورت سطحي حل كند. خود همين امر به علت مسائل سرمايهداري و تكنولوژيكي در يك حالت تضاد با تبارهاي دروني قرار داد. كار و تلاش بيشتر، خستگي و تحمل فشارهاي روحي رواني بيشتر براي داشتن پسانداز براي رفتن به مسافرت و گردش براي استراحت. هر چه زندگي ماشينيتر و تكنولوژي زدهتر ميگردد، اين مسأله تضاد بين كار و استراحت(لااقل براي توده مردم) بيشتر ميگردد(پاپلی يزدی و سقايی, 1382 , 30و31).
سرمايهداري در مدرنيته اوليه[1] در پويش سرمايهداري تجاري، نخستين انباشت سرمايه را در سده هفده و هجدهم در اروپا تجربه كرد. اين انباشت همراه با انقلاب راهها در فاصله زماني 1745 تا 1760 و تنزل قيمتهاي حملونقل اولين جلوههاي گردشگري مدرن را در چارچوب سفرهاي آموزشي[2] در اروپا شكل داد (همان منبع,32).در اين ميان گردشگري در رابطه مستقيم با توانمندي مالي در چارچوب تورهاي خاصي شكل مي گرفت كه به سفرهاي آموزشي (G.T) معرف بودند.سفرهاي آموزشي اولين جلوههاي گردشگري مدرن را در در اروپا شكل داد. بيشتر اعضاي اين سفرهاي آموزشي براي كسب دانش و تجربه هاي جديد به مسافرت مي رفتند.معمولاً اين افراد از طبقات بالاي اجتماع بودند كه براي كسب دانش و فرهنگ مسافرت مي كردند.اصولاً پسران خانواده هاي مرفه براي ديدن آثار باستاني ، مطالعه و نيز فراگيري علوم معماري و تاريخ به كشور خاصي اعزام مي شدند.سفرهاي اموزشي يك راهنماي سفر داشت كه در سال 1778 ميلادي توسط توماس نوگنت تهيه شد و پرفروش ترين كتاب معرفي گرديد(واي.گي،29،1382).
اما در مدرنيته عليا پايه و اساس گردشگري دسته جمعي امروزي به وجود آمد.در اين دوره تغييرات اقتصادي و اجتماعي عميقي به وجود آمد كه از آن جمله مهاجرت كارگران كشاورز از مناطق روستايي و روي آوردن آنها به شهرنشيني بود .انقلاب صنعتي قدرت بخار را كه در قطارها و كشتي ها مورد استفاده قرار مي گرفت ، معرفي كرد.تغييرات اجتماعي ، موجب تغيير مشاغل و گسترش طبقه مياني اجتماع گرديد و اين طبقه توان بيشتري يافت تا بيشتر به تفريح و مسافرت برود ؛ در نتيجه افزايش تقاضا براي مسافرت باعث شد كه مسافرت هاي تخصصي طبقه مرفه تورهاي آموزشي شكل تازه اي به خود بگيرد(همان منبع) .
انقلاب صنعتي با پيش زمينه هاي فراهم آمده از انباشت سرمايه و دانش از نيمه دوم قرن هيجدهم در انگلستان آغاز گرديد كه روند رو به شتاب ان از سال 1780 سرعت زيادي يافت و اثرات بسياري ير جاي نهاد(پالمر،4،1357).انگلستان از آنجا كه داراي كارگاههاي توليدي بسياري بود ، توانست بازارهاي گسترده اي را براي توليدات خود به دست آورد و سود بسياري را كسب نمايد.اين سود در تكميل صنايع كارگاهي به كار گرفته شد و سبب جايگزيني كارخانه به جاي كارگاه و استفاده از صنايع ماشيني به جاي صنايع دستي گرديد اين خود با سمت و سوي ويژه اقتصادي گذار از انقلاب تجاري را به انقلاب صنعتي سبب شد(لطفي،298،1381).نخستين نمايشگاه صنعتي دنيا در 1851 ميلادي در بريتانيا (فوگل،914،1380) ، نشان از آن داشت كه انقلاب صنعتي در انگلستان به بالاترين درجه رشد در زمان خود رسيده است.از اين زمان به بعد بود كه انقلاب صنعتي در گسترش خود به ديگر نواحي اروپا روندي شتابان يافت.در اين ميان تكميل انقلاب صنعتي در دومين جهش صنعتي شدن مابين سالهاي 1914 ـ 1871 رخ دادكه از آن به عصر ترقي ياد مي شود(فوگل،1018،1380).نوآوري هاي تكنولوژيكي در روندي از انقلاب صنعتي در مدرنيته عليا نقش با اهميتي را در همه گير شدن جريان گردشگري ايفا نمود. مهمترين اين نوآوري ها ، تكنولوژي راه آهن بود. هرچند نبايد نقش كشتي هاي بخار را نيز در اين امر ناديده گرفت.بعد از اختراع ماشين بخار به وسيله جيمز وات در سال 1769 ، از اين ماشين در فنآوري هاي مختلفي استفاده گرديد.
روند توسعه گردشگري در چارچوب اقتصاد سرمايهداري با افزايش نوآوريهاي تكنولوژيكي و مديريتي همراه با سير تحول اجتماعي ناشي از آنها، در ميل به مصرف اوقات فراغت بيشتر در مدرنيته متأخر[3] ابعاد ديگري به خود گرفت. توليد انبوه كه در اين دوره در چارچوب فورديسم[4] شكل گرفت، نشان از يك روند دگرگون كننده داشت. در اين شيوه، توليد انبوه كالا به يك هنجار بدل شد و توليد استاندارد شده، توليد محصول با استفاده از فرآيندهاي گروهي (سيستم خط توليد انبوه)، توليد به مقدار بسيار زياد و بهرهگيري از الگوي يكسان (يخچال، لباسشويي، تلويزيون و غيره) در عرصههايي مانند مهندسي، كالاهاي الكترونيكي و اتومبيل يك مشخصه بارز به حساب ميآمد. كارخانجات توليدي به طور معمول در مقياسهاي بزرگ اندازه ايجاد شد. در بالاترين سطح كارخانه فورد در ديترويت چهل هزار كارگر را در يك مجموعه عظيم گرد آورده بود و از آنجا كه توليد انبوه كم هزينه، به اقتصادهايي با مقياس كلان نياز داشت، دارا بودن صدها يا هزاران كارگر امري عادي بود. تسري توليد انبوه به تمامي سطوح اقتصاد سرمايهداري، گردشگري را نيز در برگرفت. گردشگري در اين ميان با كسب ويژگيهاي سرمايهداري در چرخه توليد ـ مصرف، نه به عنوان سفري براي تجربه گردشگري، كه «خود» كار محسوب گرديد. اين «خود» به شكلگيري گردشگري انبوه فرصت داد كه در آن گردشگري به عنوان محصولي بستهبندي شده و استاندارد به عنوان دو هفته تعطيلات در سال و در كنار دريا ارائه گردد (Meethan, 2001, 69).
سواحل در گردشگري انبوه از اهميت بالايي برخوردار بودند و گردشگران به وسيله تورهاي گردشگري به صورت دستهجمعي به مناطق ساحلي روي ميآورند و امتداد آرامش در خانه را در اين مكانها جستجو ميكردند. «به عنوان مثال سواحل درياي مديترانه نمونه خوبي براي گردشگري انبوه است. به گونهاي كه رشد سفر به اين سواحل از كشورهاي اروپايي بعد از جنگ جهاني افزايش چشمگيري يافت (سلطاني، 1374، 96)». آنچه فرآيند گردشگري انبوه را در اين سفرها رقم ميزد، دلبستگي به چهار «s» معروف بود كه در دريا، خورشيد، ماسه و سكس[5] خلاصه ميشد. از اين رو گردشگران انبوه به دنبال يافتن آرامش در جستجوي مناطقي بودند كه از اهميت چنداني برخوردار نبوده، اما به دليل واقع شدن در كنار دريا و يا موقعيت خورشيدگير انتخاب ميشدند. اين گردشگران از نظر فرهنگي خود را بالاتر از ميزبانانشان دانسته و به همين دليل احتياج به آشپزي و امكانات مربوط به محيط خود را در خارج از كشور خود داشتند. آنان هر چند به دنبال آرامش بودند ولي معمولاً باعث به وجود آوردن تأثيرات مخرب بسياري براي ميزبانان خود ميشدند.بطور كلي گردشگري انبوه نشان دهنده مصرف چشمگير اوقات فراغت در مكانهاي استاندارد شده بود، كه با افزايش بهرهبري از فضاهاي گردشگريـ بخصوص در سواحل ـ حداكثر باز خور منفي را ايجاد مينمود( پاپلی يزدی و سقايی,40,1382).
در اين ميان گردشگري در عصر حاضر نه به عنوان يک مسافرت ، سياحت ، تفنن و ... بلکه به يک فعاليت عظيم اقتصادي بدل گشته است به طوري که درسال 2000 تعدادکل گردشگران در دنيا ، بالغ بر 702 ميليون نفر بوده که از طريق مسافرت اين تعداد نفر به نقاط مختلف جهان حدود 621 ميليارد دلار وارد چرخه اقتصادي جهان گرديده است . پيش بيني ها حاکي از آن است که تا سال 2010 ميلادي اين صنعت به مبلغ غير قابل باور 15 تريليون دلار در سال دست خواهد يافت( جدول 1 ).آنچه در اين مقوله از اهميت اساسي برخوردار است ، آن است که گردشگري با تمامي انواع و اشکالش در حال تبديل به فعاليت اقتصادي پيشتاز جهان در ربع اول قرن 21 و مهم ترين وسودآورترين تجارت جهان است .